هوراد جونيهوراد جوني، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

مینویسم برای عزیزترینم

هوراد و آتلیه آراز

راستش چون دیروز( دقیقا در هفده ماه و دوازده روزگی هوراد) یه سنت شکنی  کردم  بنظرم اومد که باید واسه یادگاری واسش بنویسم . راستش من در انتخاب آتلیه عکس یا هر کار دیگه ای که میخوام بکنم کلی سرچ میکنم و تحقیقات. دیروز یک مرتبه به سرم زد ببرمش آتلیه. البته مدتیه که میخوام با این مدل موهاش که بلند شده ببرمش و بعد کوتاه کنم موهاش را. اما یک دفعه ای دیروز دل به دریا زدم و بردمش همین عکاسی سر خیابون. بدون هیچ ادا و اصولی آقاهه 20-30 تا عکس ازش گرفت و منم سریع چند تاش را انتخاب کردم. وای که چه کار راحت و بیدردسری بود. حالا فکرش را بکن هر سری که میبردمش هیمن کلی باید وقت میگرفتم از شب قبلش خوب میخوابید تا صبح سر حال باشه و اونجا هم کلی ماجرا...
24 مرداد 1393

هوراد عزیزم هفده ماهگیت مبارک

عشق کوچولوی من وارد هفدهمین ماه زندگیت شدی. خدا را شکر میکنم بخاطر وجود با برکت و پرارزشت. خدا را شکر میکنم که لیاقت پدر و مادر ی چنین فرشته ای را به ما داد. عزیزکم امیدوارم همیشه اون لبخند دلنشین را روی لبات ببینم و همیشه سالم و سلامت باشی. این تنها آرزوی منه... (درضمن در تکمیل پست قبلی باید بگم  صدای گربه را هم میگی: معووو).   
12 مرداد 1393
1